کد مطلب:298652
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:117
فداکاری و جهاد در راه دین
ایمان به خدا آثار و لوازمی دارد و مسئولیتها و تعهداتی به دنبال می آورد كه هر كس نمی تواند بدانها جامه ی عمل بپوشاند و به آثار و لوازم آن عمل نماید.
و از آن جمله است مبارزه و جهاد در راه پیشبرد این هدف مقدس و پیكار با بی دینان و گذشت و فداكاری در این راه از مال و جان، و این حقیقت را خدای جهانیان در ضمن چند آیه بیان فرموده كه یكی از آنها آیه ی شریفه است كه می فرماید:
«والذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله والذین آووا و نصروا اولئك هم
المومنون حقا...». [1] .
(آنان كه ایمان آورده و مهاجرت كردند و در راه خدا پیكار و جهاد نمودند و هم آنان كه (مومنان را) پناه داده و یاری كردند، مومن واقعی و حقیقی اینهایند...)
و در جای دیگر فرموده.
«انما المومنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله اولئك هم الصادقون». [2] .
(براستی مومنان تنها كسانی هستند كه به خدا و رسول او ایمان آورده و آن گاه شك نیاورند و به وسیله ی مال و جان خود در راه خدا جهاد كنند، اینهایند راستگویان.)
و به همین دلیل است كه خدای تعالی مجاهدان را بر دیگران به مراتبی فضیلت و برتری داده و در آن آیه ی مباركه گوید:
«الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله [3] ».
(آنانكه ایمان آورده و مهاجرت كرده و در راه خدا با مال و جان خویش جهاد كردند، درجه ی آنان در پیشگاه خدا برتر و بزرگتر از دیگران است...)
و در آن آیه ی دیگر فرموده:
«فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما [4] ».
(خداوند مجاهدان را بر خانه نشینان به پاداشی بزرگ فزونی بخشیده...)
و منظور از جهاد همان جهد و كوشش و پیكار در راه خدا و فداكاری و گذشت در این راه است، و این كار از هر كسی به نحوی ساخته است و تحت شرایط خاصی شایسته است، و به همین جهت است كه جهاد با شمشیر در میدان جنگ از زنها برداشته شده و بر آنها واجب نیست، اما اگر از راههای دیگری كه با ساختمان وجودی و عفت و
شخصیت آنان سازگار باشد بتوانند خدمتی در این راه انجام دهند یكی از نشانه های ایمان و كمال آنهاست و از این رو در شرح زندگانی سیده ی زنان جهانیان حضرت صدیقه ی كبری خواندیم كه آن بانوی بزرگوار در راه مبارزه با بی دینان و بدعتگذاران از تمام فرصتهایی كه پیش می آمد استفاده می كرد و تا جایی كه مقدور بود از طریق سخنرانی و تذكر و گفتگوی با صحابه خطرهایی را كه به دنبال انحراف در رهبری و نافرمانی و سرپیچی از دستور پیغمبر احساس می كرد و مسلمانان را تهدید می نمود گوشزد فرمود، و چون دید از این راه نتیجه ی مطلوب عایدش نمی شود حتی از طریق گریه و ناله، نارضایتی خود را از نظام حاكم و انحرافاتی كه پیش آمده بود اظهار می داشت.
یادگار این بانوی بزرگ یعنی زینب كبری (ع) نیز همانند مادرش فاطمه ی زهرا (س) وقتی احساس كرد مسئولیت بزرگ جهاد در راه دین و پیكار و مبارزه ی با بی دینان به دوشش آمده و در این راه باید از مال و منال و شوهر و فرزند بگذرد و حتی اگر لازم شود از دادن جان نیز دریغ نكند با كمال شهامت و فداكاری از خانه و كاشانه و شوهر و زندگی مرفه و عریض و طویلی كه داشت دست كشید و فرزند یا فرزندان خود را نیز برای قربانی به همراه خود به قربانگاه نینوا آورد، و در همه جا، یاری مهربان و دلسوز برای رهبر عالی قدر این قیام و نهضت مقدس یعنی حضرت اباعبدالله الحسین روحی و ارواح العالمین له الفداء بود.
و چون عصر عاشورا شد و آن حجت الهی به درجه ی شهادت رسید، و سهم عمده ی دیگری از این مبارزه ی مقدس بر سهم قبلی افزوده شد، و بار تازه ای از این مسئولیت سنگین به دوش این بانوی شجاع نهاده شد با كمال شهامت و بزرگواری و گذشت و فداكاری همچون كوهی پولادین و سدی آهنین در برابر دشمنان منحرف و گرگان خونخوار ضد دین و انسانیت قیام كرد، و حتی در موارد چندی جان فرزند برومند امام (ع) و حجت الله زمان یعنی حضرت سجاد (ع) را از مرگ حفظ كرد، و در سخت ترین شرایط و پرخفقانترین محیطها در برابر جنایتكاران و ستمگران بی دین بدون هیچ واهمه و بی مهابا از دین و آیین خود و مسلمانان دفاع كرد، و هر كلمه از
سخنان پرمعنا و روح بخشش و نیز هر جمله از نطقها و سخنرانیهایش همچون تیر كاری و شهاب سوزانی بود كه بر قلب دشمنان می نشست، و با كمال سرفرازی و موفقیت این مسئولیت سنگین را به خوبی انجام داد، و باری را كه مردان بزرگ نمی توانستند به صورت دستجمعی به منزل برسانند این بانوی با عظمت یك تنه و بتنهایی به منزل رسانید.
دلیل و شاهد این گفتار و توضیح و تفصیل این اجمال را ان شاءالله در صفحات آینده در شرح ماجرای سفر تاریخی زینب (س) به كوفه و شام خواهید خواند.
این رباعی هم از فؤاد كرمانی است كه در شجاعت زینب سروده:
سر حلقه ی آن زنان كه بودند اسیر
بود آن علویه اشجع از شیر دلیر
اندیشه به دل نداشت زان كوه سپاه
زیرا كه به چشم او جهان بود حقیر
[1] سوره ي انفال، آيه ي 74.
[2] سوره ي حجرات، آيه ي 15.
[3] سوره ي توبه، آيه ي 20.
[4] سوره ي نساء، آيه ي 95.